جوان آنلاین: مأموران پلیس دختر فراری را که در دام پسر جوانی گرفتار و در یک خانه فساد حبس شده بود، نجات دادند.
اسفندماه سال قبل زن و شوهر میانسالی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفتند و از ناپدید شدن ناگهانی دختر ۱۹ سالهشان به نام روشنک شکایت کردند.
زن میانسال به مأموران گفت: «دخترم دانشآموز است و برای کنکور درس میخواند، اما مدتی قبل متوجه شدم در اینستاگرام با پسر جوانی به نام شایان دوست شده است. خیلی تلاش کردم ارتباط پیامکی و تلفنی آنها را قطع کنم، اما روشنک مخفیانه از ما با شایان ارتباط داشت. من حتی چند باری تلفن همراهش را برای مدتی گرفتم به امید اینکه شایان را فراموش کند، اما نتیجهای نداد. چندی قبل گفت که قرار است شایان همراه خانوادهاش به خواستگاری بیاید، اما من و پدرش مخالفت کردیم و معتقد بودیم او باید درسش را ادامه دهد و وارد دانشگاه شود. من از رفتار دخترم متوجه میشدم که او ارتباط تلفنی و پیامکیاش را با شایان ادامه میدهد تا اینکه امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم دیدم روشنک در اتاقش نیست. ابتدا فکر کردم برای شرکت در کلاسهای کنکور بیرون رفته، اما وقتی دیر کرد و تلفن همراهش را جواب نداد، فهمیدم او تمامی مدارک، طلاها و حتی طلاهای مرا از کمد برداشته و از خانه بیرون رفته است. چند ساعتی به دنبالش گشتیم و حتی با تمامی دوستانش هم تماس گرفتیم، اما ردی از دخترمان پیدا نکردیم. الان نگرانیم برای او اتفاق بدی رخ داده باشد. ما احتمال میدهیم شایان او را اغفال کرده و دخترمان را به بهانه ازدواج ربوده است.»
اخاذی
با شکایت زن و شوهر میانسال، پرونده به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی و پیدا کردن ردی از دختر جوان در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران پلیس در بررسیهای فنی دریافتند دختر گمشده روز حادثه با شایان تماس داشته، اما مشخص شده تلفن پسر جوان سرقتی بوده و پس از تماس و ارتباط پیامکی خاموش شده است.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و از اخاذی مردی که ادعا کرده بود دخترش را ربوده است، خبر داد.
وی گفت: «پس از اینکه دخترمان گم شد ما در چند محله تراکتهایی با عکس دخترمان پخش کردیم و برای کسی که خبری از دخترمان به ما بدهد مژدگانی در نظر گرفتیم و حتی در فضای مجازی و اینستاگرام هم از مردم برای پیدا کردن دخترمان درخواست کمک کردهایم. روز قبل مردی با ما تماس گرفت و گفت دخترمان را همراه همدستانش گروگان گرفته است و اگر به پلیس خبر بدهیم، او را میکشند. او از ما خواست برای آزادی دخترمان مقدار زیادی پول تهیه کنیم و به آدرسی که میدهد، تحویل دهیم تا همدستانش دخترمان را آزاد کنند. ما خیلی ترسیدیم برای دخترمان اتفاقی بیفتد، به همین دلیل بدون هماهنگی با پلیس پول را تهیه کردیم و به پارکی که او آدرسش را داده بود بردیم و داخل سطل زبالهای گذاشتیم و از آنجا دور شدیم، اما دخترمان آزاد نشد.» پس از ادعای شاکی، مأموران دست به تحقیق زدند و متوجه شدند فردی که با شاکی و همسرش تماس گرفته، آدمربا نبوده و با طرح آدمربایی دروغین از آنها اخاذی کرده است.
لوکیشن اسارتگاه
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت و مأموران هیچ ردی از دختر گمشده پیدا نکرده بودند، اوایل فروردینماه شاکی به مأموران خبر داد دخترش با شمارهای ناشناس برای یکی از دوستانش لوکیشن اسارتگاهش را فرستاده است. دوست روشنک به مأموران گفت: «من خبر داشتم روشنک گم شده و میدانستم او با پسر جوانی قرار ازدواج داشته، اما خانوادهاش مخالفت کردهاند. ساعتی قبل در خانه بودم که تلفن همراهم زنگ خورد. شماره ناشناس بود، اما وقتی جواب دادم روشنک پشت خط بود و به آرامی گفت از سوی خواستگار قلابیاش گروگان گرفته شده و الان هم با شماره همان خواستگار قلابیاش تماس گرفته است. او گفت لوکیشن محلی را که حبس شده به گوشیام فرستاده و از من خواست با مادرش تماس بگیرم و از پلیس برای نجات او درخواست کمک کنیم. من بلافاصله با مادرش تماس گرفتم و برای نجات روشنک به اداره پلیس آمدیم.»
نجات گروگان با دست و پاهای بسته
با به دست آمدن این اطلاعات، کارآگاهان پلیس آگاهی به آدرسی که روشنک برای دوستش فرستاده بود، اعزام شدند و دختر گمشده را در خانهای با دست و پای بسته پیدا کردند و پسر جوانی را به نام شایان در آنجا دستگیر کردند. بررسیها نشان داد اسارتگاه دختر جوان خانه فسادی است که از سوی دو زن خلافکار اداره میشود و شایان هم همدست آنهاست.
گروگان آزاد شده در توضیح ماجرا به مأموران گفت: «مدتی قبل در فضای مجازی با شایان آشنا شدم و او به من پیشنهاد ازدواج داد. شایان گفت پسری تحصیلکرده و از خانواده پولداری است و چند باری هم که با من بیرون قرار ملاقات گذاشت، لباسهای شیک پوشیده بود و هر بار هم با خودروی مدل بالا سر قرار میآمد. من عاشق او شده بودم و فکر میکردم اگر با شایان ازدواج کنم، خوشبخت میشوم و هر روز در رؤیای ازدواج با او زندگی میکردم، اما خبر نداشتم او چه نقشهای برایم طراحی کرده است. وقتی فهمید خانوادهام به خاطر اینکه پشت کنکوری هستم با ازادواجم مخالفت کردهاند با چربزبانی مرا فریب داد و گفت مدارکم و طلاهای خودم و مادرم را بردارم و برای چند روزی از خانه فرار کنم تا خانوادهام مجبور به ازدواج ما شوند و من هم به او اعتماد و نقشهای را که او طراحی کرده بود اجرا کردم. وقتی از خانه بیرون آمدم او مرا به این خانه آورد و تازه فهمیدم اینجا خانه فساد است و دو زن خلافکار آن را اداره میکنند و شایان هم با آنها همدست است و مرا به بهانه ازدواج فریب داده و به خانه فساد کشانده است. همان ساعت اول میخواستم از آنجا فرار کنم، اما شایان طلاهایم را به زور از من گرفت و دست و پایم را با طناب بست و در اتاقی حبس کرد. آنها تهدید میکردند اگر به خواسته آنها تن ندهم مرا برای همیشه در این خانه حبس میکنند. چند روزی گذشت تا اینکه ساعتی قبل متوجه شدم شایان مشروب خورده و خواب است و من هم از فرصت استفاده کردم و با تلفن او لوکیشن خانه فساد را برای دوستم فرستادم و بعد هم تلفنی درخواست کمک کردم. من بلافاصله لوکیشن را پاک کردم تا شایان متوجه نشود و شایان هم وقتی از خواب بیدار شد دست و پای مرا با طناب بست و میخواست از خانه بیرون برود که مأموران رسیدند و او را دستگیر کردند.»
فریبش دادم
متهم نیز در بازجوییها گفت: «مدتی قبل با دو زن که این خانه را اداره میکردند، آشنا شدم. آنها از من خواستند با دختران جوان به بهانه ازدواج ارتباط برقرار کنم و بعد آنها را از خانههایشان فراری دهم و به خانه فساد بکشانم تا از آنها سوءاستفاده کنند. من روشنک را فریب دادم و به این خانه کشاندم، اما او وقتی متوجه نقشه ما شد میخواست از خانه فرار کند که ما مجبور شدیم او را در اتاقی حبس کنیم.»
تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد. متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.